This weblog  is Best in the world
This weblog  is Best in the world

This weblog is Best in the world

چقدر نازه {-15-} فقط موندم اون لگن چیه پشت پراید پارک کردن


کد های زیبا سازی وبلاگ

با سلام


دوستانی که میخواهند وبلاگ خود را زیبا  نمایند  به آدرس زیر مراجعه نمایند .


http://roozgozar.com/piczibasazi/



یا میشه ازامتحان فیزیک 2بگم که امتحان تستی بودومن ودوتا از دوستام از رو دست یکی از دخترای کلاس نوشتیم اما بعدش فهمیدیم که چه فایده که ترتیب سوالات یکی نبوده وجمع نمرات سه نفرمون به نمره قبولی نمیرسه واز همه بدتر اینکه اون دختره از همه کمتر گرفته!

یا از یه استاد دیگه که از لحاظ سنی چیزی از عمو جغدشاخدار کم نداشت حتی وقتی تقلبمون رو گرفت هم از رو نرفتیم واونم با اون صدایی که انگار از ته چاه میومد بهمون گفت:حالا درسته........ ما....... چیزی نمیگیم........... ولی خب شمام رعایت ...............کنید!

یا اشاره کنم به امتحان میان ترم درس مقاومت مصالح که جزوه رو با دوستم نصف کردیم وهرکسی نصف خودشو تو یه کاغذ مچاله نوشتیم وبه هم دیگه دادیم تا بهترین افتخار دوران دانشجوییم(البته تا امروز) کسب بشه ونمره دوم کلاس رو کسب کنم!گرچه وقتی تو پایان ترم با نمره 12از دستش خلاص شدم استاد بهم گفت:با اون میان ترم درخشان ازت انتظار زیادی داشتم!

اما جای داره یاد کنم از استاد(ن)که حسرت تقلب تو کلاسش تو دلم موند! کسی که صاحب کرامات متعدد بود مثلا علاوه بر اون کنترل های معمول ماشین حساب های همه بچه هارو یکی یکی چک میکرد تا کاری جز چهار عمل اصلی ازشون بر نیاد!وبرا امتحان کلاس بزرگی رو انتخاب میکرد وکروکی کلاس رو میکشید واز بچه ها میخواست که شماره دانشجویی خودشون روبنویسن ومدعی بود که تو خونه تمام ورقه های همسایه رو با هم تطبیق میده تا در حق کسی اجحاف نشه! یه بار هم با افتخار اعتراف کرد اسم تموم کسایی رو که برا دستشویی میرن بیرون رو مینویسه تا مو رو از ماست بکشه بیرون!

حالا بگذریم از اینکه یه باربه یکی از بچه ها که راه حلش تقریبا با جزوه یکی بود صفر داد وازش خواست که اگه اعتراضی داره به (آموزش دانشکده) منعکس کنه!


 ﻧﺎﻣﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ, ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ

ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﻢ،ﺑﻊ!
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺼﺎﺏﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺷﺪ.
ﺣﺎﺝ ﺭﺣﯿﻢ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ. ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺗﺎ ﺻﺒﺞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﻫﻤﻪﺍﺵ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﺎﻗﻮ ﻣﯽﺩﯾﺪﻡ.
ﺻﺒﺢ ﻗﺼﺎﺏ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺷﮏ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻊ ﺑﻊﮐﺮﺩﻡ.

ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﻥﭼﺎﻗﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ، ﭘﺴﺮﺵ، ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺎﯾﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺢ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﻗﻀﺎ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ.

ﺣﺎﻝ ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﺮﯾﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﻦ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺣﺎﻻﻫﺎ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ.

ﺍﻣﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﺎﺏ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ. ﻫﻮﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﻢ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﺁﻭﺭﺩ.

ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺳﺐﻫﺎﯼ ﺭﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺑﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﺍﺭﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼﻣﻤﻠﮑﺖ!

ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﮑﻨﻢ.
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺷﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻧﺪ. ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﻫﻮ ﺍﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﻨﻢ.

ﻣﺎﺩﺭ! ﺩﯾﮕﺮ ﺯﯾﺎﺩﻩ ﻋﺮﺿﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺳﻼﻣﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻧﻢ
ﺑﺮﺳﺎﻥ؛ ﺑﻪ ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﺎﻥ.

پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.?asl pls
پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟
دختر‌: تهران/نازنین/۲۲
پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟
پسر: بله. شما چی؟ازدواج کردین؟
دختر: نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر: من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟
دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر: wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.
دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟


دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر: خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون...... کوچه......پلاک....شما چی؟
دختر: اسم فامیلی شما چیه؟
پسر: من؟ حسینی! چطور؟
دختر: چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده.... آخه می دونین...........
دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!
پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!
دختر:‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم.دیگه اسم فریبرزو نیاریا!راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر: باشه عمه ملوک! بای..
....


دختر ها در تمامی موقعیت ها (طنز)

دختر ها در تمامی موقعیت ها (طنز)

وقتی که مهربونن ---------- مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین

وقتی که اعصبانی میشن ---------- مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون

وقتی غر میزنن --------- مثل مگس میرن رو اعصابت

وقتی که ناز میکنن ---------- مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن

وقتی که دروغ میگن --------- قیافشون شبیه سوسک میشه(نکته کنکوری)

وقتی ناراحت میشن ---------- مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن

وقتی خوشحال میشن -------- مثل کانگورو اینور اونور میپرن

وقتی جیغ میزنن --------- مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری

وقتی که بترسن --------- مثل موش سریع یه جا قایم میشن

وقتی خجالت بکشن ------- مثل لبو قرمز میشن

وقتی که حرف میزنن -------- مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه

وقتی که گریه میکنن ------- مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه


این مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین به شخص خاصی ندارد.

دو دقیقه قبل از اذان صبح در ماه رمضان
(خودمممممwww.seniaku.com - Tuzki Bunny)

عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.
  



       موبایل 650 میلیون تومانی در تهران!

اخیرا گوشی جدیدی وارد بازار شده است که گوشی‌های گران‌قیمت پیش این مدل روسفید هستند. اکثر مردم رنج گوشی‌های گران‌قیمت را در قیمت بیش از یک میلیون تومان یا بیشتر می‌دانند اما صحبت ما بیش از این قیمت‌ها است.

به گزارش آخرین، روزنامه قانون نوشت: اخیرا گوشی جدیدی وارد بازار شده است که گوشی‌های گران‌قیمت پیش این مدل روسفید هستند. اکثر مردم رنج گوشی‌های گران‌قیمت را در قیمت بیش از یک میلیون تومان یا بیشتر می‌دانند اما صحبت ما بیش از این قیمت‌ها است.

یکی از فروشندگان گوشی‌های لوکس در این‌باره گفت: هم اکنون قیمت مدل‌های مختلف ورتو که به عنوان برند لوکس در بازار به شمار می‌آیند از ۱۵ هزاردلار شروع می‌شود و به ۱۶۰ هزار دلار نیز می‌رسد.

این فروشنده با اشاره به فروش گوشی‌های گران قیمت، گفت: ماهانه حدود دو دستگاه از این برند لوکس مورد خرید مشتریان قرار دارند.

وی با اشاره به اینکه این گوشی‌ها مورد علاقه پولدارهای تهرانی قرار دارد،‌ افزود: کاهش قدرت خرید مردم و همچنین نوسانات چشمگیر ارز تاثیر چندانی بر میزان تقاضای مشتریان این گوشی‌ها در کشور ندارد.

برخی از مدل‌های گوشی‌های لوکس که توسط کمپانی‌های بزرگ طراحی می‌شوند خیلی محدود و در برخی از موارد نهایتا ۱۰ مدل تولید و روانه بازارهای جهانی تلفن همراه می‌شوند.

ورود این نوع کالاهای لوکس معمولا به صورت سفارشی، از طریق هوایی و مسافری به کشور صورت می‌گیرد. این گوشی‌ها که امکاناتی خاص شامل سخت افزاری و نرم‌افزاری نظیر دوربین عکاسی و فیلمبرداری، حافظه بالا، سیستم عامل و غیره نیستند تنها به دلیل امتیازاتی همچون دست ساز بودن، داشتن برند معروف، برخورداری از بدنه طلا و تیتانیوم، پوشش الماسی و از همه مهتر تک بودن آن ها طرفداران خاصی را در سراسر جهان و همچنین ایران پیدا کرده‌اند.

تجمل گرایی و منحصر به فرد بودن از این دست، در میان ایرانی‌ها این روزها تنها به داشتن ماشین‌ها و کالاهای لوکس وارداتی خلاصه نمی‌شود، مدتی است که گوشی‌های چند 10 میلیون تومانی نیز با استقبال خوبی در میان گروهی از مردم جامعه برخوردار شده‌است.